جدول جو
جدول جو

معنی حق شناسی - جستجوی لغت در جدول جو

حق شناسی
خداشناسی، شناختن حق نعمت و احسان کسی و قدردانی و شکرگزاری
تصویری از حق شناسی
تصویر حق شناسی
فرهنگ فارسی عمید
حق شناسی(حَ شِ)
پاسداری حق. صفت حق شناس: پادشاه از حق شناسی در حق این خاندان قدیم تربیت فرماید. (تاریخ بیهقی). ملک را سیرت حق شناسی او پسند آمد و خلعت و نعمت بخشید. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
حق شناسی
نمک شناسی، ارج شناسی سپاسداری اعتقاد بحقیقت و راستی، خدا شناسی، ادای حق کسی قدر دانی
فرهنگ لغت هوشیار
حق شناسی
سپاس، سپاسگزاری، شکر، شکرگزاری، قدردانی، قدرشناسی، نمک شناسی
متضاد: حق ناشناسی، کفران
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رگ شناسی
تصویر رگ شناسی
شناختن رگ های بدن، علمی که دربارۀ انواع رگ های بدن و طرز کار آن ها و جریان خون در بدن جانداران بحث میکند، معرفه العروق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پی شناسی
تصویر پی شناسی
علمی که دربارۀ ساختمان، اعمال و بیماری های اعصاب بحث می کند، عصب شناسی، نورولوژی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حق شناس
تصویر حق شناس
خداشناس، کسی که معتقد به حقیقت و راستی است، آنکه حق نعمت یا خدمت و مساعدت کسی را در نظر داشته باشد و قدردانی و شکرگزاری کند، برای مثال گر انصاف خواهی، سگ حق شناس / به سیرت به از مردم ناسپاس (سعدی۱ - ۱۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
(اَ گَ دَ / دِ)
پاسدارندۀ حق. صاحب حق:
زو حق شناس تر نبود هیچ حق شناس
زو بردبارتر نبود هیچ بردبار.
فرخی.
بندگان و کهتران حق چنین باید شناخت
شادباش ای پادشاه حق شناس حقگزار.
فرخی.
همواره پادشاه جهان بادا
آن حق شناس حق ده حرمت دان.
فرخی.
نیست از شاهان گیتی اندر این گیتی چو او
وقت خدمت حق شناس و وقت زلّت بردبار.
فرخی.
هم حق شناس باشد هم حق گزار باشد
هم در بدی و نیکی اسپاسدار باشد.
منوچهری.
این پادشاه بزرگ و راعی حق شناس است. (تاریخ بیهقی).
گر انصاف خواهی سگ حق شناس
بسیرت به از مردم ناسپاس.
(بوستان).
من ار حق شناسم وگر خودنمای
برون با تو دارم درون با خدای.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی شناسی
تصویر پی شناسی
رد پای برداری، عصب شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
گاه شناسی، جاور شناسی، ستاره شناسی شناساسی زمان و موقع هر کار موقع شناسی، علم بساعات و فصول و از منه، نجوم ستاره شناسی، غنیمت شمردن دم ابن الوقتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرق شناسی
تصویر شرق شناسی
استشراق خاور شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
زهر شناسی فن شناختن ترکیبات انواع سموم و تداوی آنها زهر شناسی علم سموم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رگ شناسی
تصویر رگ شناسی
عمل و شغل رگ شناس معرفه العروق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق شناس
تصویر حق شناس
صاحب حق، خداشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناحق شناسی
تصویر ناحق شناسی
ناسپاسی نمک نشناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حق شناس
تصویر حق شناس
((حَ ش))
معتقد به حقیقت و راستی، خداشناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رگ شناسی
تصویر رگ شناسی
آنژیولوژی
فرهنگ واژه فارسی سره
سپاسگزار، شکرگزار، قدردان، نمک شناس
متضاد: حق ناشناس، کفور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
Punctuality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
ponctualité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
守时
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
kuwa na wakati
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
시간 엄수
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
dakiklik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
সময়ানুবর্তিতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
समय की पाबंदी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
пунктуальність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
puntualità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
Pünktlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
stiptheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
пунктуальность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
punktualność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
puntualidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
pontualidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از وقت شناسی
تصویر وقت شناسی
時間厳守
دیکشنری فارسی به ژاپنی